استفاده از لنز واید برای عکاسی منظره

- نویسنده: امیر یاری
- تاریخ انتشار:
فهرست عناوین
یک چالش مهم و رایج برای عکاسانی که از لنزهای واید استفاده می کنند، ایجاد عمق در تصاویرشان است. عکسهایی که با لنز واید میگیریم، معمولا دارای سوژه خاصی نیست و بخش بزرگی از کادر روبروی دوربین را در برمیگیرد. به همین علت هم استفاده از لنز واید برای عکاسی منظره میتواند به عکس هایی بسیار خستهکننده و نه چندان جذاب منتهی شود.
در این مطلب درباره خرید لنز واید و استفاده از آن در عکاسی حرفهای (از منظره گرفته تا عکس عروسی) صحبت میکنیم. توجه داشته باشید که کار کردن با لنزهای واید آنقدرها هم که فکر میکنید راحت نیست. خصوصا وقتی میخواهید از یک سوژه خاص عکس بگیرید. چون همواره سوژه مورد نظر تحت تاثیر منظره و محیط اطراف خودش قرار میگیرد و نقش ان کمتر به چشم میآید.
علاوه بر این، وقتی با لنز واید عکس میگیرید، معمولا عمق میدان عکس بسیار گسترده است و نمیتوانید با محو کردن زمینه پشت سوژه، نگاه بیننده را به سمت سوژه مورد نظرتان هدایت کنید. به همین دلیل باید تکنیکهای بیشتری برای کار با لنز واید یاد بگیرید و نکات بیشتری را رعایت کنید.
ایجاد عمق میدان در عکسهای لنزهای واید
همانطور که گفتیم، اصولا ایجاد عمق میدان در عکس هایی که با لنز واید میگیرید، بسیار نامحتمل است. به همین خاطر هم خودتان باید با استفاده از سوژه هایی که در عکس قرار میدهید و استفاده از تکنیکهای خطوط راهنما، ایجاد یک عمق میدان بصری کنید.
یکی از موثرترین روش های افزودن عمق میدان هنگام استفاده از لنز واید برای عکاسی، قرار دادن یک عنصر پیش زمینه جذاب در عکس است.
در این مطلب، شما میبینید که Andrea Livieri نویسنده و عکاس این تصویر، چطور با تغییر زاویه و کادر دوربین، مشکلاتی را که اغلب عکاسان تازهکار برای کار با لنز واید دارند برطرف کرده و به این عکس رسیده است.
کار کردن با لنز واید بسیار جذاب است. به شرطی که این دستور العملها را رعایت کنید:
آنالیز کردن صحنه عکس:
در ماه کاتبر گذشته، من در استان دولومیت ایتالیا، به پارک طبیعی Tre Cime رفته بودم. آن روز به همراهی گروه کارگاهم، قبل از غروب آفتاب به بررسی صحنه پرداختیم و جوانب مختلف جایی که قرار بود در آن عکاسی کنیم را زیر نظر گرفتیم.
از آنجاییکه ما بودیم، چند سوژه مختلف برای عکاسی بود. سه قله خیلی معروف در آنجا وجود دارد که میتوانستیم روی هر کدام از آنها فوکوس کنیم. همچنین میتوانستیم قاب را روی کل دره ببندیم و مونته پاترنوی زیبا را به تصویر بکشیم.
در عکس زیر، میبینید که نمای ما رو به جنوب چگونه بود.
در عکس میبینید که خورشید در سمت راست غروب میکرد. اما مشخص است که در سمت چپ کادر هم لایههای ابرهای سبک و نرمی هم داشته باشیم که بشود از داینامیک نوری که در حال غروب هست، بیشتر بهره را ببریم.
اما اگر به این یکی عکس نگاه کنید (Monte Paterno)، میبینید که نور در این سمت بسیار زیباتر است. در واقع نور جانبی که از کنار میتابد، همیشه کنتراست عکس را بالاتر میبرد و عکس را زیباتر میکند. برای همین هم کادر دیگری را انتخاب کردیم که معمولا عکاسان آماتور انتخاب نمی کنند.
کار با لنز واید روی کادر یا ترکیببندی اول:
بیایید با اولین کادربندی اشتباه شروع کنیم. این مثال، ما را به یک اشتباه معمول که خیلی از عکاسان مرتکب میشوند هدایت میکند. اشتباهی به نام “پیش زمینه خیلی شلوغ”
من برای اینکه از این اشتباه پرهیز کنم، شروع کردم به گشتن در آن محدوده و سعی کردم یک نقطه خوب برای برپا کردن سه پایه دوربین عکاسی خودم پیدا کنم.
چیزهای زیادی در نیمه پایین قاب نمایش داده میشود، و حتی اگر بتوانیم برخی از خطوط راهنما را که به سمت کوه اشاره میکنند شناسایی کنیم، باز هم پیشزمینه عکس بسیار آشفته و در هم و برهم به نظر میرسد.
علاوه بر این، جهت نور در این تصویر به درستی کار نمی کند. یک جورهایی میتوان گفت که انتقال یا ترنزیشن، بین پیش زمینه جلوی تصویر و پس زمینه که قله مورد نظر ما است، یک انتقال ارگانیک نیست. نور در این صحنه بسیار تند است و سوژه بسیار تیره تر از پیش زمینه به نظر میرسد. که برعکس چیزی است که من می خواستم (چون لازم است که پس زمینه، یعنی قله بیشتر و بهتر دیده شود).
بنابراین، من فکر نمی کنم این کادربندی بهترین گزینه برای این نوع صحنه باشد.
همانطور که می بینید، من تصمیم گرفتم از جهت عمودی استفاده کنم. البته نمیتوان گفت که کادر عمودی بهتر است یا افقی. این انتخاب معمولاً به آنچه می خواهید در داخل کادر و خارج از آن نگه دارید بستگی دارد و همچنین به تأکید بر ماهیت سوژه ای که می خواهید از آن عکاسی کنید.
در این مورد، من میخواستم مونت پاترنو را از باقی کادر جدا کنم، عناصر دیگر تصویر را را کنار بگذارم و از اعوجاجی که لنز زاویه باز در اختیارم میگذارد استفاده کنم. این کادر، ارتفاع قله را کشیده و آن را برجسته تر می کند و عناصر نزدیک به لنز را بزرگ می کند و نمای کلی عکس را گسترش می دهد.
همچنین استفاده از فرمت پرتره یا عمودی (فرمت Portrait به معنی عمودی است، نه فرمت عکاسی پرتره یا چهره) به ایجاد عمق کمک می کند. زیرا چیدمان عمودی این عکس، چشم را تشویق می کند تا تصویر را به صورت عمودی اسکن کند و از پیش زمینه به سمت افق دورتر حرکت کند.
این هم یک نکته مهم برای حرفهایها: من همیشه به شدت توصیه می کنم وقتی در موقعیت عکاسی هستید، هر دو جهت عمودی و افقی را آزمایش کنید. معمولاً هیچ پاسخ درست یا غلطی وجود ندارد. این فقط به موضوع و احساسی که برای انتقال انتخاب می کنید بستگی دارد. وقتی دوربین از حالت افقی به حالت عمودی تبدیل می شود، خطوط، اشکال و فرم ها ظاهر خود را تغییر می دهند.
کار با لنز واید روی کادر یا ترکیببندی دوم:
بیایید با هم ترکیببندی دیگری را بررسی کنیم و ببینیم من با مطالعه این صحنه، یه چیزهای دیگری را دیدم.
دراین عکس سعی کردم عنصر دیگری را به عنوان پیش زمینه به کادر خودم اضافه کنم، اما باز هم به درد نخورد. این درخت با قلهای که در پسزمینه است بیش از حد رقابت میکند و تمام توجه را به خود جلب میکند. وقتی این کادر را میبینیم، با این درختچه نوعی نقطه کور در تصویر ایجاد میشود که قله در همان نقطه کور قرار میگیرد
درخته در جلو قرار میگیرد و به معنی واقعی دید میانه کادر را مسدود می کند که اصلا خوب نیست. چون باعث می شود تصویر جریان و قدرت خود را از دست بدهد.
عکس من قرار است جهت نگاه بیننده را از پیش زمینه به قله هدایت کند. نه اینکه روی پیش زمینه کادر گیر کند و پس زمینه را نبیند.
چیدمان نهایی عناصری که در تصویر وجود دارند هم چندان تعادل ندارد. لازم است بیننده بتواند به راحتی قسمتهایی که دوست دارید را ببیند. بدون مانع، بدون اینکه حواسش پرت بشود و کاملا راحت و سر راست و روان.
اما معمولترین اشتباهی که در هنگام استفاده از لنز واید برای عکاسی مناظر میبینم این است که ما عملا زمینه میانی یا Mid-Ground را تشخیص نمیدهیم. یعنی ما در عکس، پیش زمینه و پس زمینه را داریم، اما محدوده انتقال این دو به همدیگر، نامشخص است.
خیلی وقتها، محدوده انتقال از پیش زمینه به پس زمینه، صرفا به دلیل کوتاه بودن ارتفاع عکس، کمتر مشخص است. اما در این عکس، همان درختچهای که در میانه تصویر قرار دارد، این مسیر حرکت چشم را بر هم میزند.
وقتی میخواهید پیشزمینه جالبی داشته باشید، مهم است که به فاصله میانی و ارتفاع دوربین توجه داشته باشید.
اینکه در یک عکس واید، کمی پیش زمینه را بلندتر و بزرگتر در نظر بگیریم، خیلی خوب است که محدوده میانی را کمی فشرده کنیم. اما اگر پیش زمینه را خیلی بزرگ بگیریم، آنوقت دیگر بخشهای پیش زمینه و پس زمینه عکس، موجودیت خود را از دست میدهند و قابل تشخیص نخواهد بود.
مثلا به این عکس نگاه کنید. بخش زمینه میانی خیلی کوتاه و نامشخص است و به شدت فشرده شده است. در این عکس حرکت چشم را نمیتوانید به راحتی کنترل کنید.
حالا این عکس را ببینید. اگر عکس را از زاویه خیلی بالا بگیرید، آنوقت فضای خالی بیش از حدی را در زمینه میانی خواهید داشت و همچنین تاثیرگذاری سوژههای پیش زمینه را هم از دست میدهید.
حواستان باشد که زمان کافی صرف کشف و آزمایش عناصر پیش زمینه کنید که مکمل پس زمینه هستند. به این ترتیب میتوانید ارتباط بین پیش زمینه، فاصله میانی و پس زمینه ایجاد کنید تا ترکیبی منسجم و جریان خوبی از عناصر در عکس ایجاد کنید.
کار با لنز واید روی کادر یا ترکیببندی سوم:
بعد از چند عکس، تصمیم گرفتم ایده گنجاندن درخت در این قاب را کنار بگذارم و به سراغ خطوط راهنما و سنگها و صخرهها رفتم.
اما باز هم شکل پیش زمینه و پس زمینه، خیلی سرراست و مستقیم بود و خوشم نیامد.
در این حالت، خطوط راهنما کاملا درست و سرراست بودند و به جهت درستی هم اشاره میکردند. اما محل قرارگیری آنها چندان متعادل نیست. بخش مرکزی عکس هم بخش بصری زیادی دارد و توجه زیادی را به خود جلب میکند.
بعد از کمی این طرف و آنطرف رفتن در آن محل، این چیدمان فوقالعاده از سنگها را پیدا کردم. اینجا دقیقا همان چیزهایی را داشتند که نیاز داشتم. یک رگه و پله طبیعی از سنگ که دقیقا بدون اغراق کردن، رو به سمت قله اشاره میکردند.
برای گرفتن این شات، کمی ارتفاع دوربین را پایینتر آوردم که بتوانم بخش میانی را کمی فشردهتر کنم. کمی بهترتر هم نور جانبی روی آنها بیشتر میشد. بنابراین دقیقا همان رگههای طلایی را که نیاز داشتم تا مسیر سنگها را نشان دهد، روشنتر میکرد.
ترکیببندی برنده برای این صحنه
حالا خطوط راهنما به خوبی به سمت قله اشاره میکردند و خود قله هم درخشش کافی برای جلوهگر شدن را داشت.
ضمن اینکه نور کناری هم، حالت سه بعدی روی این خطوط ایجاد میکند که از پیش زمینه تا نوک قله، چشم را هدایت میکند.
برای اینکه بتوانید این صحنه را بدون این خطوط راهنمای سه بعدی هنگام کار با لنز واید ببینید، کافیست عکس سمت چپ را نگاه کنید. این عکس را کمی بعد از غروب و بدون آن نور طلایی جادویی گرفتم.
میتوانید با مقایسه با عکس اصلی، تاثیر آن نور و خطی که از پیش زمینه تا پس زمینه میکشد را ببینید.
میبینید که در این تصویر، چه هماهنگی زیبایی از پیش زمینه، پس زمینه و زمینه میانی وجود دار که یک خط S شکل، آنها را به هم وصل میکند.
و جالبتر اینکه یک کنتراست رنگی زیبا، مانند یک Doutone از آبی و زرد، این دو منطقه را به هم وصل میکند.
اگرچه من وقتی میخواستم این عکس را بگیرم، یادم نبود که قبلا چه چیزی آن را به ذهنم میآورد، اما بعدا فکر کردم که چقدر این عکس، من را یاد ترکیبی از این دو عکس میاندازد!
شاید این شباهت اتفاقی به نظر برسد، اما مغز من همیشه دنبال این شباهتها و ترکیببندیها میگردد تا صحنهها را برای خودم به یادماندنی تر کند.
برای استفاده از لنز واید در عکاسی این نکات را حفظ کنید:
این یک مثال عملی بود. اما برای اینکه بتوانید نکات این مثال را برای آینده در ذهن خودتان نگه دارید، آنها را به این شکل ا=لیست میکنیم:
- پیش زمینه عکس را تا جایی که میتوانید ساده نگه دارید. اگر چیزی به زیباتر شدن عکس یا برجستهتر کردن پس زمینهتان کمکی نمی کند، دلیلی ندارد در پیش زمینه عکس باقی بماند.
- پیش زمینه و پس زمینه باید با هم در تعادل و ترکیب باشند. خیلی مهم است که یک جریان بصری مانند یک خط S شکل یا منحنی شکل، آنها را به هم وصل کند. خطوط راهنما را برای اتصال انها فراموش نکنید.
- ارتفاع دوربین را با دقت انتخاب کنید. ارتفاع کم میتواند زمینه میانی را از بین ببرد و به این ترتیب تاثیر خطوط راهنما هم از بین میرود. اگر هم زیادی بالا باشد، ممکن است عناصری وارد کادر تصویر شوند که تشخیص پیش زمینه و پس زمینه را خراب کند. سعی کنید با چند ارتفاع مختلف عکس بگیرید و بعدا بهترین عکس را انتخاب کنید.
امیدوارم این تکنیکها بتواند برای استفاده از لنز واید برای عکاسی به شما کمک کند . شما موقع کار با لنز واید به چه نکاتی توجه میکنید و تکنیکهای مورد استفاده شما چیست؟